nokhodi

ساخت وبلاگ

هوور - می تپد ... همانطور که جارو می کند ... همانطور که تمیز می کند (1956)

اجاره بیلبورد تبلیغاتی در شهرستان ها و شهر تهران توسط شرکت تبلیغات محیطی ارمانی خاصل میشود

شعار نمادین هوور ("It Beats... As It Sweeps... As it Cleans") اولین بار در یک کمپین چاپی در سال 1919 ظاهر شد، با این کار تکنولوژی منحصر به فرد برند و استفاده از میله های کوبنده ارتعاشی برای ایجاد "آشفتگی مثبت" و ارائه موارد بیشتر مکش موثر

این شعار جذاب، ساده و هدفمند به همان اندازه در یک تبلیغ تلویزیونی سیاه و سفید در سال 1956 به نمایش گذاشته شد که شامل یک زوج جوان متاهل به عنوان تصویر یک خانه در اطراف آنها بود.

سپس ترکیبی از موسیقی شاد و صداگذاری، یک گرافیک کارتونی را معرفی می‌کند که عملکرد هوور را با جزئیات بیشتری شرح می‌دهد، و اهمیت شکستن ویژگی‌های نسبتاً پیچیده و معرفی آن‌ها به عنوان مزایای مصرف‌محور از طریق کانال‌های تبلیغاتی قابل دسترس را برجسته می‌کند.

De Beers – A Diamond is Forever (1947)
در مورد کمپین هایی که زیربنای شعارهای باورنکردنی است، تلاش De Beers در سال 1947 به دنبال کاهش هماهنگ در فروش الماس در پی رکود بزرگ بود.

متن نمادین «الماس برای همیشه است» توسط کپی‌نویس فرانسیس گرتی در آژانس NW Ayer در فیلادلفیا نوشته شد، در حالی که به سرعت پایه و اساس یک کمپین رسانه‌ای چاپی گسترده از طرف De Beers شد.

 

بیش از 70 سال بعد، این احساس ساده اما به یاد ماندنی چهار کلمه‌ای یکی از شناخته‌شده‌ترین شعارهای برند در تمام دوران است، در حالی که یکی از ویژگی‌های نیویورک تایمز در سال 2013 نشان داد که از سال 1948 در هر پیام نامزدی De Beers ظاهر شده است.

ارتش ایالات متحده - من تو را می خواهم (1916)
مرحله بعدی یک کمپین نظامی نمادین، اما بسیار بحث برانگیز است که به دنبال جذب شهروندان برای نیروهای آمریکایی در طول جنگ جهانی اول بود.

در یک آگهی چاپی قابل توجه، «عمو سام» انگشت تحمیل کننده و متهم کننده را به سمت بینندگان نشانه می رود و این ایده را تقویت می کند که شهروندان واجد شرایط مسئولیت اخلاقی برای پیوستن به نیروها و تعهد به تلاش های جنگ بین المللی دارند.

مشابه کمپین بریتانیایی که تصویر قابل توجهی از لرد کیچنر و متن «تو را می‌خواهد» را به نمایش می‌گذارد، چنین تبلیغاتی انگیزه جهانی خدمت اجباری را برجسته می‌کند و در تشویق شهروندان در طیف وسیعی از جمعیت‌شناسی برای پیوستن به تلاش‌های جنگی بسیار الهام‌بخش و تأثیرگذار بود.

فولکس واگن – کوچک فکر کن (1959)
کمپین «کوچک بیندیشید» که توسط جولیان کونیگ در آژانس دویل دین برنبک (DDB) در سال 1959 انجام شد، به طور گسترده به عنوان یکی از مؤثرترین (و به یاد ماندنی‌ترین) تاریخ در نظر گرفته می‌شود.

 

این کمپین با بازاریابی خودروی نمادین «بیتل» این برند، به‌عنوان بهترین کمپین تبلیغاتی قرن بیستم توسط Ad Age رتبه‌بندی شده است، در حالی که اهمیت پیام‌رسانی ساده و تصاویر چشم‌گیر را کاملاً نشان می‌دهد.

این کمپین در درجه اول بر روی فرم بیتل متمرکز بود که به طور قابل توجهی کوچکتر از اکثر خودروهای فروخته شده در آن زمان بود. این یک نقطه ضعف بالقوه را به یک نقطه فروش منحصر به فرد تبدیل کرد، در حالی که تبلیغی را ایجاد کرد که واقعاً در بازاری مترادف با لوکس و فضا برجسته بود.

Google – سال جستجو (2017)
در سال 2017، گوگل یک ویدیوی دو دقیقه‌ای منتشر کرد که هدف آن ارائه خلاصه‌ای از جستجوهای برتر سال بود. جالب‌تر از همه، پرسش‌های برجسته‌ای در مورد چگونگی ایجاد یک فیلم کاملاً الهام‌بخش بود که ثابت کرد یک ترفند بازاریابی بسیار مؤثر و روشن‌فکر برای غول موتور جستجو است.

از پرسش‌هایی که می‌پرسیدند چگونه به آسیب‌دیدگان بلایای طبیعی کمک کنیم (این سال طوفان هاروی، طوفان ایرما و طوفان ماریا بود که مجموعاً بیش از 240 میلیارد دلار هزینه داشت) تا کمک به جوامع محلی، Google پاسخ‌های بی‌شماری ارائه کرد. در حالی که نقش مهم آن را در عصر مدرن تقویت می کند.

در نهایت، سالانه «سال جستجو» گوگل داده‌های Google Trends را از نزدیک تجزیه و تحلیل می‌کند تا «آنچه دنیا در جستجوی آن بود» را آشکار کند، با تکرار سال 2017 بینشی جذاب و گاهی تکان دهنده از رابطه بین Google و کاربرانش ارائه می‌کند.

نایک – فقط انجامش بده (1988)
در سال 1987، برند ورزشی نایک آژانس بازاریابی Wieden + Kennedy را برای توسعه اولین کمپین تلویزیونی بزرگ خود استخدام کرد، که شامل مجموعه گسترده ای از تبلیغات برای دویدن، پیاده روی، تمرینات متقابل، بسکتبال و تناسب اندام زنان بود.

با این حال، هر نقطه توسط یک تیم خلاق متفاوت طراحی و توسعه داده شد، و کمپین‌های متفاوت و ناپیوسته ایجاد کرد که عدالت کمی برای برند ایجاد کرد.

بنابراین، شب قبل از اولین اجرای تبلیغات، بنیانگذار آژانس، دن ویدن، تصمیم گرفت که برای ایجاد یک کمپین جامع تر که بتواند برند را به رسمیت بشناسد، یک شعار متحدکننده لازم است. بنابراین، "فقط انجامش بده" با این شعار ساده اما تاثیرگذار و فعال متولد شد که یک قلاب احساسی را برای کمک به جذب مشتریان بالقوه معرفی می کند.

به طور باورنکردنی، این شعار همچنین به یکی از نمادین ترین شعارهای تاریخ تبدیل شده است، در حالی که نایک تا به امروز به طور گسترده از آن استفاده می کند.

دوس اکویس - جالب ترین مرد جهان (2006)
و اکنون برای یکی از غیرمعمول‌ترین کمپین‌های تبلیغاتی جهان، که با برند آبجو Dos Equis، مجموعه‌ای از آگهی‌های تبلیغاتی شخصیت محور را ساخت.

ساخته شده پیرامون «جالب ترین مرد جهان».

این شخصیت اصلی توسط بازیگر آمریکایی جاناتان گلداسمیت به تصویر کشیده شد و ویل لیمن راوی فرانت لاین صداپیشگی را ارائه کرد.

 

این محتوا و صداها که توسط شرکت بازاریابی قاره‌ای Euro RSCG طراحی و تولید شده‌اند، ترکیبی از طنز و ظالمانه را ارائه می‌کنند، و حسی از غیرقابل پیش‌بینی بودن و هیجان را ایجاد می‌کنند که به کمپین کمک می‌کند تا به رسمیت شناخته شدن ویروسی آنلاین برسد.

همزمان با تولد و محبوبیت رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات مختلف از طریق افراد مبتذل به مم‌های اینترنتی ویروسی تبدیل شدند، در حالی که به افزایش آگاهی از برند در میان جمعیتی کاملاً جدید از مصرف‌کنندگان کمک کردند.

پپسی- آیا پپسی خوب است؟ (2019)
اگر تا به حال در یک رستوران یک نوشابه یا نوشابه رژیمی سفارش داده باشید، بدون شک از شما پرسیده شده است که "پپسی خوب است؟" این در طول زمان به چیزی شبیه به یک استعاره تبدیل شده است، چرا که پپسی مایل است از آن استفاده کند و این مفهوم را به عنوان بخشی از یک کمپین تبلیغاتی مجلل در سال 2019 تغییر دهد.

این کمپین با حضور استیو کارل بازیگر نامزد جایزه اسکار، کاردی بی هنرمند نامزد جایزه گرمی و لیل جون افسانه‌ای، به طرز بازیگوشیانه‌ای به این سوال رسیدگی می‌کند و مجدداً تأیید می‌کند که پپسی بیش از حد خوب است و یکی از با طراوت‌ترین و خوشمزه‌ترین برندهای نوشابه در جهان است. بازار.

در حالی که تعداد کمی از برندها مشخصات یا منابع پپسی را دارند، این کمپین هوشمندانه و خلاقانه بر اهمیت درک مشتریان و تجربیات مختلف آنها از محصولات شما و استفاده از آنها برای تأثیر مثبت تأکید می کند.

اپل – دریافت مک (2006)
برند اپل همیشه مترادف با سادگی کلاسیک بوده است، از محصولات تمیز و شیک آن گرفته تا برندی نمادین.

چنین ارزش‌هایی همچنین زیربنای کمپین معروف اپل در سال 2006 «دریافت یک مک» بود، که با موفقیت لپ‌تاپ پرچم‌دار این برند را به عنوان جایگزینی مطلوب و معاصر برای رایانه‌های شخصی ویندوزی کلاسیک به بازار عرضه کرد.

در یک پس‌زمینه سفید، این آگهی دو مرد را نشان می‌دهد که یکی از آن‌ها لباس‌های معمولی پوشیده و خود را «مک» معرفی می‌کند. شخصیت دیگر رسمی‌تر لباس پوشیده و دکمه‌های نسبتاً بسته‌تر دارد، در حالی که خودش را یک رایانه شخصی توصیف می‌کند.

این تبلیغات سناریوهای مختلفی را نشان می‌دهند که برتری و عملکرد پیشرفته مک را برجسته می‌کنند، در حالی که هوشمندانه کاربران رایانه‌های شخصی و ویندوز را با کلیشه‌ای نامحبوب «احمق» مرتبط می‌کنند.

با ارائه همزمان Apple Mac به‌عنوان یک گزینه بهبودیافته و خنک‌تر، تبلیغات به موفقیت بزرگی دست یافت و موقعیت برتر و ترجیحی این برند را در بازار به طرز شگفت‌آوری روشن کرد.

KFC - "FCK" (2018)
برخی از بهترین کمپین‌های بازاریابی در طول تاریخ به دنبال ایجاد فرصتی برای خروج از بحران بوده‌اند که کمپین فرصت‌طلبانه «FCK» KFC در سال 2018 نمونه‌ای عالی بود.

پس از پایان دادن به رابطه خود با متخصص تحویل غذا Bidvest Logistics به نفع قراردادی با Quick Service Logistics و DHL متعلق به Deutsche Post در اکتبر 2017، نام تجاری KFC امیدوار بود که یک زنجیره تامین قابل اعتمادتر و شهودی ایجاد کند.

DHL در ابتدا برای تحقق فرهنگ سفارش به‌موقع از یک مرکز عملیاتی تلاش کرد، اما تا آنجا که «#ChickenCrisis» تا فوریه ۲۰۱۸ روند رو به رشدی داشت.

 

با این حال، پاسخ KFC الهام گرفته شد، زیرا آنها یک کمپین تبلیغاتی عذرخواهی و واکنشی ایجاد کردند که حروف نام تجاری را به "FCK" تغییر داد و آنها را روی یک سطل مرغ ارائه کرد.

این نمونه نابغه از بازاریابی بحرانی، هم فرصت طلبانه و هم بسیار مؤثر، به یک موفقیت بزرگ در برند تبدیل شد، در حالی که اهمیت شناسایی فرصت ها در زمان های چالش برانگیز را تقویت می کند.

کوکاکولا - به اشتراک گذاری یک کوکاکولا (2011)
در عصر رسانه‌های اجتماعی، موفق‌ترین برندها معمولاً توسط یک مشتری وفادار و با انگیزه پشتیبانی می‌شوند.

این چیزی است که قطعاً الهام‌بخش کمپین کوکاکولا در سال 2011 «به اشتراک‌گذاری یک کوکا» بود، که ابتدا در استرالیا راه‌اندازی شد و سپس در بسیاری از کشورهای جهان به کار گرفته شد و بهینه‌سازی شد.

این کمپین ساده اما هدفمند بر روی اقتباسی از بطری کلاسیک کوکاکولا متمرکز شده بود، با بسته بندی سنتی که به عنوان «به اشتراک گذاری یک کوکا با….» اصلاح شد. فضای کنار این متن یکی از 150 نام محبوب در استرالیا را نشان می‌دهد که محتوای آن بر روی میلیون‌ها بطری زیر و سپس در سراسر جهان چاپ شده است.

این کمپین به‌جای تبلیغ خود برند، بر تعمیق روابط کوکاکولا با مشتریانش متمرکز بود که حس بسیار بیشتری از وفاداری مصرف‌کننده را تقویت می‌کرد.

همچنین فرصتی برای افزایش تعامل و محتوای تولید شده توسط کاربر ایجاد کرد، زیرا مشتریان تشویق شدند تا لحظات مختلفی را که از آن لذت می‌بردند با یک کوک به اشتراک بگذارند!

ردبول – استراتوس (2012)
در حالی که آمار بینندگان برای رویداد سالانه Super Bowl ممکن است اخیراً اندکی کاهش یافته باشد، حدود 150 میلیون بیننده جهانی همچنان برای دیدن آخرین نمایش فوتبال آمریکایی در سال 2020 منتظر هستند.

البته، تبلیغات در این رویداد افتخار مهمی است، و ردبول مطمئناً از این فرصت برای شگفت‌زده کردن مخاطبان زیادی با کمپین استثنایی «Stratos» در سال 2012 نهایت استفاده را کرد.

داستان پشت سر

Stratos یک محصول جذاب است، با این نام به یک محصول رکوردشکن در ارتفاعات بالا که شامل چترباز اتریشی فلیکس بامگارتنر است، داده شده است.

 

در سومین تلاش و در حضور تماشاگران زنده جهانی، بامگارتنر ماموریت استراتوس ردبول را در 14 اکتبر 2012 تکمیل کرد و تا ارتفاع 24.5 مایلی (39 کیلومتری) در یک بالن استراتوسفری صعود کرد. او سپس با موفقیت فرود خود را با حداکثر سرعت 834.5 مایل در ساعت (1342.8 کیلومتر در ساعت) به پایان رساند و سفر خود را با دوربین GoPro که مواد لازم برای کمپین تبلیغاتی این برند را فراهم کرد، ثبت کرد.

این کمپین دیدنی و واقعاً منحصر به فرد، جلب توجه و به همان اندازه جذاب، بازاریابی تجربی را به سطح کاملاً جدیدی رساند و آگاهی قابل توجهی را برای برند جهانی افزایش داد.

Procter & Gamble – Thank you, Mom (2012)
گاهی اوقات، بازاریابی می تواند برای تغییر یا تغییر ادراک یک نام تجاری، به ویژه شرکت های بزرگ یا شرکت هایی که برای ایجاد یا حفظ اعتماد مشتریان تلاش می کنند، استفاده شود.

به عنوان مثال، Procter & Gamble را در نظر بگیرید، که یک شرکت چند ملیتی کالاهای مصرفی است که در تعدادی از بازارهای بحث برانگیز مانند داروها درگیر است.

با این حال، در سال 2012، این برند کمپین جهانی خود را با عنوان "مامان متشکرم" پیش از المپیک لندن با هدف ارتباط با مشتریان بالقوه و جمع آوری 5 میلیون دلار برای ورزش جوانان (حمایت از بیش از 150 ورزشکار در این فرآیند) راه اندازی کرد.

این کمپین بشردوستانه تعدادی از برندهای پیشرو Procter & Gamble (مانند Pampers، Tide و Gillette) را به نمایش می گذارد که هر کدام بخشی از فروش خود را متعهد شده و کمک های مالی قابل توجهی را به این هدف انجام داده اند.

علاوه بر این، P&G همچنین به دنبال کمک به هزاران مادر المپیکی بود که بازی های المپیک را به صورت زنده تجربه کنند و احساسات زیادی را برای برند ایجاد کرد و در عین حال مشخصات آن را در صحنه جهانی کاملاً تغییر داد.

همیشه - #LikeAGirl (2015)
بلوغ، همانطور که همه می توانند تأیید کنند، یک مراسم بسیار چالش برانگیز است.

بزرگی این مورد توسط Always به عنوان بخشی از یک کمپین تبلیغاتی موفق «#LikeAGirl» در سال 2015 پذیرفته شد که در کانال‌های مختلف رسانه‌های اجتماعی در فضای مجازی پخش شد و توهین‌های منسوخ و مسلماً جنسی‌گرایانه را بر سر خود نشاند.

این کمپین با هدف قرار دادن دختران نوجوان و والدین آنها، بر مزایای انجام کارهای «مثل یک دختر»، ایجاد یک چرخش مثبت در بلوغ و فرصت‌های شگفت‌انگیزی که ممکن است در آینده پیش رو داشته باشد، متمرکز شد. در نتیجه، Always یک کمپین واقعا الهام بخش ایجاد کرد، و یک کمپین دیگر که بر اساس یک هشتگ ساده اما روشنگر ساخته شده بود.

جالب توجه است، یک مطالعه بعدی نشان داد که 94٪ از مشتریان موافق بودند که کمپین #LikeAGirl #Always دختران را تشویق می کند که به طور کلی اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند و پیوندهای موجود بین برندها و مصرف کنندگان آن را تقویت کند.

قطارهای مترو – راه های احمقانه برای مردن (2012)
مانند بسیاری از کمپین‌های تبلیغاتی دهه قبل یا بیشتر، تلاش فوق‌العاده قطارهای مترو با نام «راه‌های احمقانه برای مردن» در نوامبر ۲۰۱۲ در کانال‌های رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری مختلف به‌صورت ویروسی منتشر شد.

یک کمپین تبلیغاتی عمومی استرالیا، هدف آن ارتقای ایمنی راه‌آهن، ترکیب کانال‌های اجتماعی تعاملی در کنار رسانه‌های رادیویی، چاپی و خارج از خانه (OOH) تحت نظارت آژانس تبلیغاتی McCann در ملبورن بود.

در نهایت، هدف این کمپین جلب توجه مخاطبانی بود که واقعاً نمی‌خواهند هیچ نوع پیام ایمنی را بشنوند، با استفاده از روش‌های ظاهراً احمقانه و خلاقانه مرگ که یک قلاب احساسی واضح برای بینندگان ایجاد می‌کند.

 

این کمپین در یک دوره چند هفته ای اجرا شد و قطارهای مترو گزارش کردند که به کاهش چشمگیر 30 درصدی تصادفات به اصطلاح «نزدیک از دست دادن» کمک کرده است (از 13.29 در هر میلیون کیلومتر در ژانویه 2012 به تنها 9.17 در هر میلیون کیلومتر در سال بعد). .

این کمپین با استفاده از طنز برای هدف قرار دادن مخاطبان جوان‌تر و با ایمنی کمتر، به وضوح بسیار موفق بود، در حالی که توانست بدون توسل به تاکتیک‌های شوک رایج به اهداف خود دست یابد.

این همچنین تبدیل به یک کمپین تبلیغاتی نمادین و خاطره انگیز در استرالیا شده است، زیرا روشی نسبتاً بدیع برای انتقال یک پیام عمومی فوق العاده جدی ایجاد کرده است.

اخرین حرف
خب! حالا شما مالک آن هستید؛ 15 مورد از نمادین ترین کمپین های تبلیغاتی تمام دوران و نگاهی دوست داشتنی به برخی از خلاقانه ترین و به یاد ماندنی ترین تبلیغات تاریخ.

البته اشاره‌های افتخارآمیز دیگری نیز وجود دارد، از جمله کمپین خیره‌کننده «بطری مطلق» از سال 1980 و راهنمای سرگرم‌کننده Levi's برای لباس‌های تجاری معمولی در سال 1992.

صرف نظر از این، این تبلیغات به‌عنوان الگوهایی برای برندهای مدرن در طیف وسیعی از کانال‌ها عمل می‌کنند، که اکثر آنها به عنوان کمپین‌های یکپارچه توصیف می‌شوند که از پیام‌های ساده اما نمادین و در عین حال استفاده از قلاب‌های احساسی برای جذب مخاطبان استفاده می‌کنند.

این قوانین اساسی حتی زمانی که فناوری تکامل می‌یابد و رسانه‌های اجتماعی به یک ابزار بازاریابی برجسته تبدیل می‌شوند، می‌توانند اعمال شوند، که این امر با ماندگاری و تأثیر پایدار شعارهایی مانند «فقط انجامش بده» نایک نشان می‌دهد.

nokhodi...
ما را در سایت nokhodi دنبال می کنید

برچسب : اجاره , بیلبورد , اجاره بیلبورد تبلیغاتی , تبلیغات, نویسنده : amir moradi nokhodi بازدید : 137 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1400 ساعت: 20:35